شرح دعای روز بیست و دوم ماه رمضان
دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان •
أَللّـهُمَّ افْتَحْ لى فيهِ أَبْوابَ فَضْلِكَ وَ أَنْـزِلْ عَـلَىَّ فـيـهِ بَـرَكاتِـكَ وَ وَفِّقْنى فيهِ لِمُوجِباتِ مَرْضاتِكَ وَ أَسْكِنّى فيهِ بُحْبُوحاتِ جَنّاتِكَ يا مُجيبَ دَعْـوَةِ الْمُضْـطَرّينَ.
«خدايا در امروز، درهاى فضل و كرمت را به رويم بگشاى، و بركات خويش را بر من نازل گردان، و بر موجبات رضا و خشنوديت توفيقم بده، و در وسط باغهاى بهشت خود، جايم بده، اى پذيرنده دعا و دعوتِ گرفتاران و مضطرّين».
بر آستان رفيع پروردگار
«حذيفه يمانى، صاحب راز رسول خدا بود.
گفتا: روزى شيطان را ديدم كه مىگريست.
پرسيدم: اى ملعون! اين ناله و گريه از چيست؟
گفت: از دو چيز:
يكى آنكه درب لعنت به روى ما گشاده،
و ديگر آنكه دل مؤمنان، به روى ما بسته!
هروقت، قصدِ «دل مؤمن» كنم، به آتش هيبت، سوخته گردم»[1]
ما را سر و سوداى كس ديگر نيست
در عشق تو، پرواى كس ديگر نيست
جز تو دگرى جاى نگيرد در دل
دل جاى تو شد، جاى كس ديگر نيست
«فضل»، آن نعمتها و احسانهائى است كه خارج از حدّ استحقاق انسان، خداوند روا مىدارد.
«افضال»، انعام و نعمتبخشى است.
بشر، از خدا طلبكار نيست، نه در روزى، نه در نعمت، نه در بهشت و پاداش آخرت، بلكه هرچه كه او بدهد، همه «لطف» است و «فضل»، جود است و كرم.(ولكنَّ اللّه ذوفضلٍ على العالمين)[2]
درهاى فضل خدا، به روى كسى باز مىگردد، كه «قابليت» و آمادگى و استعداد، از خود نشان دهد.
زنبور عسل، به وحى الهى در شكاف يك سنگ و كوه، عسل مىسازد.[3]
دل نيز بايد با نور معرفت شكافته شود، تا شيرينى ياد خدا و موهبتها و «فضل» پروردگار در آن جاى گيرد. دلهاى بسته و سنگى، جاى نور الهى نيست.
پس عبوديّت، خشوع، بندگى و طاعت، و خواستن و درپى بودن، زمينهساز گشايش درهاى فضل خداوند، به روى انسان است.[4]
«بركت»هاى خدا
«بركت»، ثبوت و دوام خير خداوند در يك چيز است.
«مبارك»، يعنى موجود، يا انسان يا روز، يا حادثه «بركت»دار. آنچه داراى خير ماندگار و ثابت است، يعنى موضع خيرهاى الهى.
در لغتنامهها، به اين معناى ثبوت و دوام خير، در واژه بركت: اشاره شده است. از جمله:
«بركت»، آبى كه از آسمان فرود آمده، در قرارگاههاى زيرزمينى و چشمهها و قناتها مىماند.
«بركت»، در نسل، بمعناى تداوم نسل يك انسان در اولاد.
«بركت» در غذا، زياد شدن آن و كفافِ جمع بسيار.
«بركت» در وقت، استفاده شايسته شدن از وقت، بيهوده تلف نشدن.
«بركت»، يعنى گياهان زمين، آب آسمان، گوسفندان دوشيدنى…
بعضى خيرها و نعمتها، گذران است، همچون ابر و سايه… و برخى، پايدار است و مداوم و مستمرّ.
خواسته ما از خداوند، آن است كه بركات خويش را در اين روز و ماه بر ما فرستد و آثار خير جاودانه را براى ما عنايت كند. تا مال و اولاد و وقت و عملمان، «مبارك» شود، تا «بركت»، در زندگىمان افزون گردد. تا «وجود»مان، در هالهاى از بركت و خير مداوم و ثابت، اصالت يافته و از پوچى و هدر رفتن نيروها و هرز رفتن استعدادها و بيمورد بكار گرفته شدن توانها، مصون بمانيم و وجودهاى مباركى باشيم.[5]
نزول بركات الهى در سايه ايمان و تقواست و اگر امّتها مؤمن و خدا ترس باشند، به فرموده قرآن بركات الهى از آسمان و زمين بر آنان مىبارد:
« وَ لَوْ اَنّ أهلَ القُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوا
لَفَتَحنا عَلَيهِم بَرَكاتٍ مِن السَّماءِ وَالأرضِ…»[6]
توفيق…باز هم توفيق
اين چندمين بارى است كه در دعاهاى روزانه اين ماه مبارك، از پروردگار خواسته ايم به ما توفيق دهد تا طبق رضاى او عمل كنيم و موجبات خشنودى او را فراهم كنيم. طبيعى است كه توفيق براى موجبات مرضات حق، در سايه ايمان و عمل صالح، و عشق به نيكى و علاقه به خوبى به دست مىآيد. سررشته توفيق هم در دست خداست.[7]
در صورتى اين مهم، براى انسان جور خواهد شد، كه انسان، خودش در اين خطّ و مسير حركت كند، و… محبّت داشته باشد، آرى، «محبّت».
اگر انسان خدا را دوست بدارد، خدا هم او را دوست خواهد داشت، اگر خدا، محبت كند، راه مىنمايد، هدايت مىكند، مىنوازد، مىپرورد، توفيق مىدهد، نزديك مىكند، مىپذيرد… از عشق خدا به بنده، اينها همه سهل است. مهمّ، قرار گرفتن در شعاع آن جاذبه است.
و… از ديگر سو:
اگر بنده، عاشق و دوستدار خدا گردد، طبق گفتهاش عمل مىكند، طبق خواسته خدا، زندگى مىكند، گوش به فرمان و مطيع «امر» است،
مىپسندد، آنچه را كه خدا بپسندد،
نمىخواهد، آنچه را كه «او» نخواهد.
اگر بندهاى خدايى و الهى شد، در خط رضاى حق افتاد، در مسير مشيّت و علاقه پروردگار قدم نهاد، خداوند هم خودش راهنمايى كرده، راه را نشان مىدهد، چراغ مىزند، علامت مىدهد، قدرت و اراده مىبخشد، توفيق عطا مىكند. «الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهدِينَّهُم سُبُلَنا»[8]
پس بايد «ابن السبيل» شد و به راه افتاد.
آنگاه… «خود راه، بگويدت كه چون بايد رفت»!…
فرجام نيك، در بهشت برين
آنگاه، هركه مورد توجّه و عنايت خدا قرار گرفت، و…
1 ـ درهاى فضل خداوند، به رويش گشوده گشت،
2 ـ بركات الهى بر او نازل شد،
3 ـ به موجبات خرسندى و رضاى خدا موفق گرديد،
آن وقت است كه:
4 ـ در بهشت برين و نعمت مقيم، جاى مىگيرد.
اين مراحل و مقدّمات تا آن مؤخّره و نتيجه، اين آغاز تا آن انجام، همه در ارتباط باهمند و ما همه، بنده مضطرّ و گرفتار و نيازمند خداييم.
او را «مىخوانيم». و آرزو داريم كه «دعوت مضطرين» را اجابت كند.
و پس از «فضل» و «بركات» و «رضا»، به «جنّت» راهمان دهد، كه او برآورنده حاجات است.
____________________________________________–
[1] ـ تفسير كشفالأسرار.
[2] ـ بقره، آيه 251.
[3] ـ نحل، آيه 68.
[4] ـ يَبْتَغُونَ فضلاً مِن اللّه و رِضواناً فتح، آيه 29.
[5] ـ همچون عيساى مسيح كه مىگفت: «وَجَعَلَنى مُبارَكاً اَينَ ما كُنتُ»
مريم، آيه 31.
[6] ـ اعراف، آيه 96.
[7] ـ وَما توفيقى اِلاّ باللّه هود، آيه 88.
[8] ـ عنكبوت، آيه 69.
منبع : سینای نیاز ؛ جواد محدثی