• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

  • سخن حضرت آیت الله بهجت درباره مقام حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در جمع طلاب :" شما در جوار گنج الهی هستید قدر آن را بدانید ***

آیا امام رضا(ع) ما را به عنوان شیعه قبول دارد؟ (نشانه‌‌های شیعه واقعی)

22 بهمن 1391 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

پیوند: http://bia2mofid.persianblog.ir/post/749/

وقتی موضوع ولایتعهدى حضرت علىّ بن موسى الرّضا(ع) پایان و تثبیت یافت، روزى دربان امام رضا(ع) وارد منزل آن حضرت شد و گفت: عدّه‌‌اى آمده‌‌اند، اجازه ورود مى‌‌خواهند و مى‌‌گویند: ما از شیعیان على(ع) هستیم.

امام رضا(ع) اظهار داشت: در حال حاضر فرصت ندارم، به آنها بگو که در وقتى دیگر بیایند.

چون آن جماعت رفتند و در فرصتى دیگر آمدند، باز امام(ع) اجازه ورود نداد. تا آن که حدود دو ماه بدین منوال گذشت؛ و آنان توفیق زیارت و ملاقات با مولایشان را نیافتند و ناامید شدند.

ولى با این حال براى آخرین مرحله نیز جلوى منزل حضرت آمدند و با حالت خاصّى اظهار داشتند:

ما از شیعیان پدرت، امام علىّ بن ابى طالب(ع) هستیم و با این برخورد شما، دشمنان ما را شماتت و سرزنش مى‌‌کنند، حتّى در بین دوستان، دیگر آبروئى برایمان نمانده است؛ و نیز از رفتن به شهر و دیار خود خجل و شرمنده‌‌ایم.

در این هنگام، امام رضا(ع) به غلام خود فرمود: اجازه دهید آنها وارد شوند.

همین که آنان وارد مجلس شدند، حضرت به ایشان اجازه نشستن نداد، لذا سرگردان و متحیّر، سرپا ایستادند و گفتند:

یابن رسول اللّه! این چه ظلم بزرگى است که بر ما روا داشته‌‌اى که پس از آن همه سرگردانى، نیز این چنین مورد بى اعتنائى و بى توجّهى قرار گرفته‌‌ایم، مگر گناه ما چیست؟

با این حالت، مرگ براى ما بهتر خواهد بود.

در این لحظه، امام رضا(ع) فرمود: آنچه که بر شما وارد شده و مى‌‌شود، همه آنها نتیجه اعمال و کردار خود شما مى‌‌باشد؛ و نسبت به آن بى‌‌اهمیّت هستید!

آن جماعت، همگى گفتند: یابن رسول اللّه! توضیحى بفرما تا براى ما روشن شود که خلاف ما چیست؟

و ما چه کرده‌‌ایم، و چه گناهى از ما سر زده است؟

حضرت فرمود: چون شما ادّعاى بسیار بزرگى کردید؛ و اظهار داشتید که «شیعه حضرت امیرالمؤمنین، امام علىّ بن ابى طالب(ع)» هستید.

واى بر حال شما، آیا معناى ادّعاى خود را فهمیده‌‌اید؟

و سپس افزود: شیعه حضرت علىّ(ع) همانند امام حسن و امام حسین(ع)، سلمان فارسى، ابوذر غفّارى، مقداد، عمّار یاسر و محمّد بن ابى بکر هستند، که در انجام اوامر و دستورات امام علىّ(ع) از هیچ نوع تلاش و فداکارى دریغ نورزند.

ولى شما بسیارى از اعمال و کردارتان مخالف آن حضرت مى‌‌باشد و در انجام بسیارى از واجبات الهى کوتاهى مى‌‌کنید و نسبت به حقوق دوستان خود بى اعتنا و بى توجّه هستید و در مواردى که نباید تقیّه کنید، تقیّه می‌‌کنید.

و با این عملکرد نیز مدّعى هستید که شیعه امیرالمؤمنین، امام علىّ(ع) مى‌‌باشید!

شما اگر مى‌‌گفتید که از دوستان و علاقمندان آن حضرت و از مخالفین دشمنانش هستیم، شما را مى‌‌پذیرفتم و این همه دردسر و مشکلات را متحمّل نمى‌‌شدید.

شما منزلت و مرتبه‌‌اى بسیار عظیم و شریف را مدّعى شدید، که چنانچه در گفتار و کردارتان صادق نباشید، به هلاکت خواهید افتاد، مگر آن که مورد عنایت و رحمت پروردگار متعال قرار گیرید و لطف خداوند شامل حالتان شود.

اظهار داشتند: یابن رسول اللّه! ما از آنچه ادّعا کرده و گفته‌‌ایم، پوزش مى‌‌خواهیم و مغفرت مى‌‌طلبیم و آنچه را که شما فرمودید، ما نیز بر آن عقیده هستیم؛ و هم اکنون اعلام مى‌‌داریم که ما از «دوستان و علاقمندان شما اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام)» مى‌‌باشیم و مخالف دشمنان شما بوده و خواهیم بود.

در این هنگام، امام رضا(ع) فرمود: اکنون خوش آمدید، شما برادران من هستید.

و سپس آن جماعت را بسیار مورد لطف و عنایت خویش قرار داد و از دربان پرسید: این جماعت چند مرتبه آمدند و خواستند که وارد منزل شوند؛ و مانع ورود ایشان شدى؟

دربان گفت: شصت مرتبه.

امام(ع) فرمود: باید جبران گردد، شصت مرتبه بر آن‌‌ها وارد مى‌‌شوى و سلام مرا به آن‌‌ها مى‌‌رسانى؛ چون که توبه آنها قبول شد و مستحقّ تعظیم و احترام گشتند و اکنون وظیفه ما است که در رفع مشکلات آن‌‌ها و خانواده‌‌هایشان همّت گماریم.

و بعد از آن، حضرت دستور فرمود تا مقدار قابل توجّهى مبرّات و خیرات به آن‌‌ها کمک شود.

(منبع: احتجاج مرحوم طبرسى 2: 459)

 1 نظر

چه زنانی با حضرت زهرا محشور می‌شوند؟

21 بهمن 1391 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

پیوند: http://www.linkdin.ir/url/599

خداوند بزرگ شناخت حقوق و وظایف زنان را به عرف و عادتی که میان مردم درباره معاشرت و رفتار آنها با یکدیگر وجود دارد محول کرده است، و شیوه عرف بین مردم تابع شرایع و عقاید و آداب و عاداتشان است. پس این جمله میزانی به مرد می‌دهد تا با آن رفتارش را با همسرش در تمام شئون و احوال زندگی بسنجد. بعد از انعقاد عقد نكاح و گره خوردن دو شخصيت زن و مرد با يكديگر و ساختن يك خانواده، تعامل و رفتار متقابل زوجين با يكديگر نقش منحصری در بقا و تكامل و تعالی خانواده ايفا می‌كند.

هيچ ترديدی نيست كه اولين خواسته زن حسن معاشرت شوهر با اوست، يعنی زبان خوش و رفتار خوب. اين حداقل خواسته ای است كه زنان در تعامل زناشويی و همسرداری سخت بدان نيازمند هستند و اسلام نيز بدان اهتمام داشته است. در کنار آن زن نسبت به شوهر خود نیز وظایفی دارد که باید ایفا نماید. در ادامه به بررسی وظایف و حقوق زن نسبت به همسر خود می پردازیم:

اسلام همچنانکه وظایف ومسئولیتهایی برعهده مردان قرارداده، حقوقی نیز برای آنان درنظر گرفته است وبه زنان تذکرداده که برای ادامه زندگی زناشویی ودست یافتن به ثمرات شیرین ازدواج این حقوق را رعایت کنند.

۱-بدون رضایت شوهر کسی را به خانه راه ندهد.

اگر زن بدون رضایت شوهر به افرادی اجازه دهد وارد خانه او شوند، سوءتفاهم هایی پیش می آید و منشا بروز اختلاف و از هم پاشیدن خانواده می گردد.

۲-در زندگی سعی کند که رضایت خاطر شوهر را جلب نمایید.

یعنی معاشرتهای خود را مطابق میل شوهر انجام دهد، بدون رضایت او به هرجایی نرود و هرکاری انجام ندهد و هرگز درصدد آن نباشد که خواسته های خود را بر شوهر تحمیل کرده، او را مطیع خود سازد زیرا مرد به جهت دارا بودن نیروی عقلانی و جسمانی بیشتر، غرور خاصی درخود احساس می کند و انتظار دارد همسرش او را به دیده احترام بنگرد، و خواسته های او را برخواسته های خویش مقدم دارد.

۳-مال و آبروی شوهر را درغیاب او محفوظ داشته، در اموال او خیانت ننماید و بدون اجازه و رضایت او تصرف نکند.

۴-در مشکلات و سختی های زندگی حتی المقدور با اوسازش و مساعدت کند.

زندگی فراز و نشیب فراوانی دارد؛ گاهی انسان در آغوش ناز و نعمت است، گاهی گرفتار مشکلات، گاهی دارا، گاهی فقیر؛ گاهی احساس خوشبختی می کند و گاهی بالعکس … همانطوری که مرد موظف است در تمام این حالات، نسبت به همسرش وفا دار باشد؛ زن نیز موظف است بر پیمان خود استوار بوده با گرم و سرد زندگی شوهر سازگار باشد.

۵-هرگاه شوهر بخواهد رابطه جنسی برقرار سازد، اگر همسر او عذر موجهی نداشته باشد، باید تمکین نماید.

یکی از اهداف ازدواج و تشکیل خانواده، تامین نیازمندی جنسی و اشباع این غریزه است، و بی گمان روابط زناشویی نقش موثری در دیگر روابط بین زن و شوهر ایفا می کند، و اگر این نیاز طبیعی مرد به طرز صحیحی در خانه اشباع نگردد، ناچار می شود در خارج از بستر زناشویی در آغوش فساد بیفتد.

در روایات آمده است شخصی از امام صادق (ع) پرسيد: “حق زن بر شوهر چيست؟”

امام در پاسخ فرمود:"لباس و غذای او را تامين کند و با چهره خشن به او نگاه نکند”

سه گروه از زنان هستند که خدا عذاب قبر را از آنها بر می دارد و با حضرت زهرا (س) محشور می شوند:

۱-دست اول زنانی هستند که با تنگدستی شوهرانشان بسازند.

۲-دسته دوم زنانی هستند که با بداخلاقی شوهران شان بسازند.

۳-دسته ی سوم زنانی که مهریه ی خودشان را می بخشند.

(کتاب “وسائل الشیعه"، به نقل از “کتاب ورام")

 1 نظر

برو آقا! من خمینی فروش نیستم!

20 بهمن 1391 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

کتاب «دست‌هایش خونی، چشم‌هایش گریان» نوشته ابراهیم اکبری دیزگاه مجموعه‌ای از 57 داستان کوتاه درباره انقلاب اسلامی است. این کتاب حاوی داستان‌هایی جذاب و البته با پایان‌های غافگیر کننده است. راوی این داستان‌ها نه از بالا بلکه همراه با مردم و از میان مردم راوی لحظه‌های انقلاب است و با کوتاه‌ترین جمله‌ها داستان را برای مخاطب نقل می‌کند.

داستان‌های ابراهیمی گاه تنها دو جمله هستند و او با همین دو جمله تمام قصه انقلاب را روایت می‌کند. قصه‌های کتاب نتیجه گیری یا پایان خاص ندارند و خواننده خودش قاضی قصه‌های انقلاب نویسنده است.

این کتاب را انتشارات شهرستان ادب منتشر کرده است و در این گزارش، چند داستان زیبا را از این مجموعه گل چین کرده‌ و تقدیم خوانندگان می‌کنیم.

 

**من خمینی فروش نیستم

 

پرسیدم: «چنده؟»

 

پیرمرد، به هندوانه‌های پوسیده نگاه کرد و گفت: «چند روزه آقای خمینی دستگیر شده؟»

 

بازار، حدود یک هفته‌ای بود که بسته شده بود؛ به خاطر اعتصاب بازاری‌ها و روزنامه‌نگاران.

 

گفتم: «نمی‌دونم… هفت هشت روزی می‌شه.»

 

پیرمرد به چرخ‌دستی‌اش تکیه داد و نگاه کرد به قفل در مغازه‌ها. بعد، کلاه مندرس‌اش را برداشت و سرش را خاراند. با خود گفتم: «خرجی زن و بچه‌‌اش را چه‌جوری می‌دهد با این اوضاع و احوال اعتصاب و تعطیلی؟!» خواستم چند تا از هندوانه‌های خراب شده‌اش را بخرم تا کمکی کرده باشم به او.

 

اشاره کردم به هندوانه‌ها و گفتم: «از این پنج تا برام می‌کشی؟» پیرمرد کلاه‌اش را برداشت و تکاند و به سرش گذاشت. دوباره به کره‌کره‌ مغازه‌ها نگاه کرد و بعد با غیظ به چشم‌های من خیره شد و گفت: «برو آقا! من خمینی فروش نیستم!»

 

 

* من هر روز میدان انقلاب را جارو می‌کنم

- «دو میلیون تومن؟!»

 

خودکار را انداخت روی برگه و گردن‌اش را خاراند: «تو برای انقلاب چه کار کردی که دو میلیون وام می‌خوای از ما؟… دو میلیون!»

 

مرد مِنّ و منّی کرد و گفت: «کار؟ نه، من هر روز میدان انقلاب را جارو می‌کنم.»

 

رئیس سرش را بلند کرد و گفت: «شغل؟»

 

مرد گفت: «کارگر شهرداری.»

 

رئیس امضاء کرد و گفت: «احسنت!»

 

 

 

* از یادداشت‌های روزانه محمدرضا پهلوی: این مردم بدون شاه چه کار می‌کنند؟

 

- 24 دی:

 

- «نمی‌دانم چه کار کنم. به فرح گفتم چه کار باید بکنیم؟ گریه کرد. من هم گریه کردم. بعد از گریه کردن، قدری سبک شدم. ولی همچنان احساس گیجی می‌کردم.»

 

- 25 دی:

 

- «به همه دربار گفتم نمی‌شود. باید برویم. باید برویم. باید بروم. آن احمق‌ها من را دلداری دادند. فرح دوباره گریه کرد. به من گفت بروم جلوی تلویزیون گریه کنم. نمی‌دانم بروم یا نه. پدرسوخته‌ها نمی‌دانند انگار من حالم خوب نیست.»

 

- 26 دی:

 

- «دستور دادم بارو و بندیل را جمع کنند. به اندازه‌ای لازم وسیله برداشته‌ام. دیگر مثل 28 مرداد دچار مشکل نمی‌شویم. چند هواپیما برده‌اند از چند روز قبل. موقع خداحافظی به مردم گفتم خسته شده‌ام. دارم می‌روم برای استراحت، و گریه کردم. حیفِ این همه خدمتی که به این مردم نمک‌نشناس کردم؛ حیف. اوف…»

 

- 27 دی:

 

- «سالم رسیدیم. نمی‌دانم در کجایم؛ نمی‌دانم. کاش این همه خدمت به این مردم نمک‌نشناس نمی‌کردم؛ کاش! برای این مردم کاملاً متأسفم که بدون شاه چه کار می‌‌خواهند بکنند. یعنی این‌ها نمی‌دانند شاه سایه‌ خدا بر روی زمین است؟ برای مردم ایران متأسفم!»

 

 

* مادرش چشم‌های شاه را در می‌آورد

فرمانده گفت: «بزن این زنیکه‌رو. داره عکس شاهو پاره می‌کنه.»

 

سرباز گفت: «گیر کرده. کار نمی‌کنه.» تفنگ‌اش را نشان فرمانده داد.

 

فرمانده گفت: «یکی دیگه بگیر.» بعد اشاره کرد به دو قطعه اسلحه‌ای که به دیوار تکیه داده شده بود.

 

سرباز گفت: «اون‌ها که دوربین‌دار نیستن» بعد، شروع کرد با اسلحه‌ خودش ور رفتن. بعد، از دوربین نگاه کرد. دید مادرش دارد چشم‌های شاه را با انگشت‌‌اش درمی‌آورد.

 

فرمانده گفت: «چرا مِس مِس می‌کنی؟!»

 

سرباز، اول تیر هوایی زد تا آن زن فرار کند، بعد پیشانی شاه را نشانه گرفت.

 

فرمانده گفت: «پدرسوخته!»

 

 

* به دست‌هایش نگاه کن

 

شاه قبل از این که سوار شود، اشک‌اش را پاک کرد و از مردم خداحافظی کرد.

 

مادر گفت: «آخی! طفلکی!»

 

پدر گفت: «چی؟»

 

مادر گفت: «اشک‌هاشو ندیدی؟ دلم سوخت»

 

بعد، اشک‌های خود را با بال‌ روسری گرفت.

 

پدر گفت: «زن ساده! به چشمانش نگاه نکن، به دستانش نگاه کن که خون می‌چکه…»

 

 

* دیالوگ شاه و مردم

 

- «من صدای انقلاب شما را شنیدم»

 

- «شاه، تو را می‌کشیم.»

 2 نظر

توبه نبیره شیطان و ارتباط با انبیاء

17 بهمن 1391 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

پیوند: http://bia2mofid.persianblog.ir/post/749/

روزى پیامبر خدا(ص) در بین کوه‌‌هاى مکّه قدم مى‌‌زد، چشمش افتاد به مردى بلند قامت، به او فرمود: تو از جنّیان هستى، اینجا چه مى‌‌کنى؟

گفت: من «هام» فرزند «هیثم» فرزند «قیس» فرزند «ابلیس» هستم.

حضرت فرمود: بین تو و ابلیس دو پدر فاصله است؟

گفت: آرى.

فرمود: چند سال عمر کرده‌‌اى؟

پاسخ داد: به مقدار عمر دنیا، آن روزى که قابیل، هابیل را کشت، من نوجوان بودم و مى‌‌شنیدم که آن دو چه مى‌‌گویند؛ و کار من این بود که بین افراد تفرقه و دشمنى ایجاد مى‌‌کردم، و بر بام خانه‌‌ها و سر دیوارها مى‌‌رفتم و شور و شیون به راه مى‌‌انداختم، و سعى داشتم که افراد صله رحم نکنند، نیز خوراک و طعام انسان‌‌ها را فاسد مى‌‌گرداندم.

حضرت رسول(ص) فرمود: کارهاى بسیار زشت و خطرناکى را انجام داده‌‌اى.

هام گفت: مدّتها است توبه کرده‌‌ام و توسّط حضرت نوح(ع) هدایت گشتم و سوار کشتى او شدم، من همراه حضرت هود(ع)، در مسجد هنگام عبادت با دیگر مؤمنین حضور داشتم، و با حضرت إلیاس(ع) در جریان ریگ‌‌هاى بیابان بودم؛ و آن هنگامى که خواستند حضرت ابراهیم(ع) را در آتش بیندازند حضور داشتم؛ و چون خواستند حضرت یوسف(ع) را به چاه افکنند کنارش بودم، او را در بغل گرفته و آهسته در چاه نهادم، هچنین در زندان، مونس و همدم او بودم.

و نیز مدّتى با حضرت موسى(ع) بودم و مقدارى از تورات را به من تعلیم نمود و فرمود: چنانچه حضرت عیسى را ملاقات کردى، سلام مرا به او برسان، و حضرت عیسى(ع) مقدارى از انجیل را به من تعلیم داد و سپس فرمود: سلام مرا به حضرت محمّد(ص) برسان.

پس یا رسول اللّه! سلام حضرت عیسى بر تو باد.

رسول خدا(ص) فرمود: سلام خدا بر او باد و نیز سلام بر تو که سلام رسان هستى. اى هام! چنانچه خواسته‌‌اى دارى، بگو؟

هام گفت: آرزوى من آن است که خداوند تو را براى هدایت و نجات امّت نگه دارد و این که امّت، صادقانه مطیع وصىّ و خلیفه‌‌ات باشند، چون که امّتهاى گذشته به جهت مخالفت و دشمنى با اوصیاى پیغمبرانشان هلاک شدند و تقاضاى دیگر من آن است که مقدارى از قرآن را به من بیاموزى تا در نماز بخوانم.

حضرت رسول به امام على(ع) فرمود: یا على! هام راتعلیم ده و با او مدارا کن.

هام اظهار داشت: یا رسول اللّه! این شخص کیست؟ تا همدم او باشم، چون جنّیان فقط تابع پیغمبر و یا خلیفه او هستند.

حضرت فرمود: اى هام! خلیفه‌‌ی انبیاء دیگر، چه کسانى بودند؟

گفت: خلیفه‌‌ی آدم؛ فرزندش شیث بود، خلیفه‌‌ی نوح؛ سام، خلیفه‌‌ی هود؛ یوحنّا پسر عموى هود بود و خلیفه‌‌ی ابراهیم؛ اسماعیل، خلیفه‌‌ی اسماعیل؛ اسحاق، خلیفه‌‌ی موسى؛ یوشع، خلیفه‌‌ی عیسى؛ شمعون، و اینها خلیفه‌‌ی پیغمبران خود گشتند، چون زاهدترین افراد نسبت به دنیا و راغب‌‌ترین آنها در آخرت بودند.

پیامبر خدا(ص) فرمود: در کتاب‌‌هاى آسمانى چه کسى خلیفه من معرّفى شده است؟

گفت: در تورات، شخصى به نام «ایلْیا» ذکر شده؛ پس حضرت فرمود: این شخص، همان «ایلیا» است؛ و یکى از نامهاى دیگر او، حیدر است.

سپس هام بر حضرت علىّ(ع) سلام کرد.

پس از آن، حضرت علىّ(ع) بعضى از سوره‌‌هاى قرآن را به هام(نبیره شیطان) تعلیم نمود.

(منبع: بصائر الدّرجات: 121)

 1 نظر

آیت‌الله مصباح یزدی:نمی‌توان با خدا بازی کرد

14 بهمن 1391 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

آیت‌الله محمدتقی مصباح‌یزدی در دیدار اعضای انجمن معرفت شناسی حوزه علمیه‌ بیان کرد: معرفت‌شناسی به عنوان یک رشته مستقل در فلسفه عمر طولانی ندارد.

وی با بیان اینکه معرفت‌شناسی در تاریخ ضبط شده اما در فلسفه به عنوان بحث و رشته خاصی در گذشته مطرح نبوده است،‌ اظهار کرد: پیشرفت‌هایی که در علوم تجربی به وجود آمده موجب شده داده‌های این علوم به این نتیجه برسند که نمی‌توان خیلی به نتیجه علوم که شخصی هستند،‌ تکیه کرد.

پیشرفت چشمگیر علوم فلسفی نسبت به 50 سال قبل

رئیس موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) با تاکید بر اینکه معرفت‌شناسی در سال‌های نه چندان دور وارد فلسفه شده است اذعان کرد: نخستین حرکتی که به عنوان معرفت شناسی در عصر حاضر صورت گرفت را علامه طباطبایی و شهید مطهری انجام دادند.

عضو مجلس خبرگان رهبری در ادامه تصریح کرد: اگر ما این مباحث را در حال حاضر با 50 سال قبل حوزه و عالم اسلام مقایسه کنیم،‌ متوجه پیشرفت‌های چشمگیر آن خواهیم شد.

استاد سطوح عالی حوزه علمیه اضافه کرد: حرکت‌هایی از این قبیل توسط اساتید مختلف حوزه علمیه از جمله امام خمینی(ره) شروع شده بود که نیمه تمام باقی مانده بود، ‌این حرکت شجاعانه‌ای بود که این دو استاد بزرگ،‌ در فلسفه بحث جدیدی را مطرح کردند و این بحث را مورد بررسی قرار دادند.

تعصب یکی از بزرگترین آفات علم است

آیت‌الله مصباح یزدی ادامه داد: یکی از برکات پیروزی انقلاب اسلامی ایران این بود که در حوزه علمیه، ‌فضا برای اینچنین بحث‌هایی ایجاد شد و بحث‌های فلسفی از حالت خشکی و گاهی آمیخته با تعصب خارج شد.

مدیر موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) ‌ تعصب را یکی از آفت‌های بزرگ علم دانست و افزود: اگر قرار باشد انسان نسبت به علم پیش داوری داشته باشد ‌علم هیچ‌زمانی پیشرفت نمی‌کند.

برخی نقص‌های فلسفه از حاملین آن است

‌عضو مجلس خبرگان رهبری در ارتباط با کاستی‌های ایجاد شده در بحث فلسفه‌ ابراز داشت: بخشی از کمبودهایی که در بخش‌های مختلف فلسفه ما به وجود آمده‌ ممکن است مرتبط با علل طبیعی از جمله اختلافات سلیقه و گرایش‌های متفاوت باشد.

استاد برجسته حوزه علمیه عنوان کرد: این در حالی است که اگر درست بررسی کنیم،‌ می‌بینیم که شاید همه این عوامل طبیعی نبوده و برخی از آنها،‌ به دلیل کاستی‌ها و نقص‌هایی است که در حاملین این علوم وجود داشته یعنی این افراد راه را درست نرفته‌اند.

آیت الله مصباح یزدی اضافه کرد: یکی دیگر از عواملی که موجب این کاستی‌ها شده‌ افرادی هستند که به مخالفت با بحث‌های فلسفی برخاسته‌اند.

وی ادامه داد: اگر برخوردها به صورت پخته‌تر و منطقی‌تر انجام شود‌ به فلسفه ما ضربه وارد نمی‌شود،‌ برخورد‌های تند باعث عدم پیشرفت علم خواهد شد.

برجستگی فقه شیعه به دلیل آزادی بیان مباحث مختلف است

مدیر موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) برجستگی فقه شیعه را به دلیل آزاد بودن طرح مباحث مختلف دانست و گفت: وجود تضارب آراء و نظر موجب پیشرفت علم و فقه می‌شود.

عضو مجلس خبرگان رهبری ادامه داد: برای پیشرفت در علوم فلسفی ‌ما باید از اختیار نظر در مباحث علمی هراسی نداشته باشیم و اجازه بدهیم این نظرات در سطح عالی بیان شود.

استاد سطوح عالی حوزه علمیه با بیان اینکه برخی به دنبال خراب کردن چهره فلسفه و علوم فلسفی هستند، تصریح کرد: امروز بیان مسائل دینی جز به استفاده از مباحث فلسفی و عقلی امکان‌پذیر نیست و‌ نباید این علوم را به سادگی زیر سئوال برد.

آیت الله مصباح یزدی افزود: وقتی ما به این نکته رسیدیم که این عالم صاحب و کارگردانی دارد و هیچ پدیده‌ای از اراده او خارج نیست،‌ این را باید به خودمان بقبولانیم که با خدا نمی‌توان بازی کرد.

وی با اشاره به آیه 142 سوره نساء که خداوند می‌فرماید “یُخَادِعُونَ اللّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ” تاکید کرد: حسابمان را به‌خدا صاف کنیم‌ در تمام علوم و فعالیت‌ها ‌از اول با خدا عهد و پیمان ببندیم که در رضای خدا گام برداریم و خدا به ما توفیق انجام وظیفه برویم.

مطلبی را که می‌فهمیم ابتدا خودمان علم کنیم

مدیر موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)،‌ تاکید کرد: ما باید سعی کنیم یک مطلبی را که می‌فهمیم‌ اول خودمان استفاده کنیم و بعد آن را به دیگران منتقل کنیم.

عضو مجلس خبرگان رهبری منابع دینی را مهمترین منابع در دست انسان دانست و گفت: هیچ وقت نسبت به قرآن و روایات و منابع دینی کوتاهی نکنیم،‌ آنها خیلی بالاتر از فهم و درک ما هستند.

استاد برجسته علوم فلسفی اضافه کرد: نباید تصور کنیم که قرآن تجربه‌پذیر است و آن را با علوم مختلف مورد سنجش قرار دهیم.

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 353
  • 354
  • 355
  • ...
  • 356
  • ...
  • 357
  • 358
  • 359
  • ...
  • 360
  • ...
  • 361
  • 362
  • 363
  • ...
  • 399

معرفی حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم ع

شهرری، زمانی دارای حوزه‌های بسیار بوده و یک مرکز علمی محسوب می شد که مهم‌ترین عامل آن، حُسن‌ همجواری با مشاهد شریفه سه امامزاده بزرگوار، خصوصاً حضرت عبدالعظیم(ع) است که در این باره یکی از مراجع عالی‌قدر شیعه، حضرت‌ ایة الله ‌بهجت به طلاب فرمودند: «شما در جوار گنج الهی هستید، قدر آن را بدانید». قدمت حوزه علمیه آستان حضرت عبدالعظیم(ع) به سال‌های اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بر می گردد. در اواسط شهریور 1359 بنای مقبره رضاخانی تخریب و به جای آن حوزه علمیه احداث شد و در 1366 حدود هفتاد نفر طلبه برای سال اول پذیرفته شدند. حوزه ‌علمیه آستان ‌حضرت‌عبدالعظیم(ع) ظرفیت ‌پذیرش سیصد طلبه علوم دینی در دو سطح 2و 3 را داراست و ساختمان آن از کلّیه امکانات آموزشی و رفاهی برخوردار است و از این جهت جزء معدود حوزه‌های کشور است. زیر بنای کلّ ساختمان 11 هزار و 500 متر مربع و محوطه، 6500 متر مربع و مساحت کلّ مدرسه 18 هزار متر مربع است.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • طب سنتی و پزشکی
  • سیاسی
  • مناسبتهای سال
  • اخبار حوزه
  • علمی
  • مذهبی
  • عمومی
  • دست نوشته های یک طلبه
  • نرم افزار
  • شهداء
  • استفتائات
  • جدیدترین مقالات
  • برگی از زندگی علما
  • فراخوان
  • پژوهش
  • معرفی رسانه
  • منِ طلبه
  • نمونه سوالات امتحانی سطح2
  • داستان های پند آموز

پیوندهای روزانه


پشتیبانی سامانه وبلاگ مدارس
وبلاگ خانم یادگاری
گفته ها و ناگفته های یک طلبه
شبکه اجتماعی هادی نت
دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبري
دفتر مقام معظم رهبري

خبرنامه

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

اوقات شرعی

امروز: پنجشنبه 04 دی 1404
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح:
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
  • اذان ظهر اذان ظهر:
  • غروب آفتاب غروب آفتاب:
  • اذان مغرب اذان مغرب:
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی: