در محضر استاد / مراقب باشید
هیچگاه دستور ذکر نمیدادند. آن چیزی که میفرمودند و صد بار و هزار بار ما از ایشان شنیده بودیم مراقبه بود. مراقب چشمت باش. مراقب گوشت باش. مراقب زبانت باش که آن را چگونه به کار میبری؛ البته هیچ گاه نشده بود که چیزی را خودشان عمل نکرده به دیگران توصیه کرده باشند.
ما از قدیمیها شنیده بودیم که ایشان فرمودهاند: من اگر بخواهم در یک جلسه برای مردم موعظهای بگویم، قبلاً بیست و چهار ساعت خودم به آن دستور عمل کردهام. حالا بیست و چهار ساعت که چه عرض کنم. شاید آن را به عنوان مثال گفتهاند.
آن اوایل که ما جوان تر بودیم، و کمی پاک بودیم، مثال ما با مواعظ ایشان مانند مثال هوا و انسان بود. نه مثال آب و انسان. چگونه اگر هوا نباشد انسان به خفگی دچار میشود، اینگونه بودیم. با این مواعظ زندگی میکردیم. اما چرا چنین بود؟ ایشان میفرمودند: «من چه بگویم برای شما که وقتی میخواهم برای شما صحبت بکنم تمام سراسر وجودی خودم را بررسی میکنم، مبادا غیر خدا در آن باشد. مبادا غیر خدا در این صحبتها باشد. مبادا اظهار معلومات باشد. مبادا یک الفاظی حساب نشده باشد. با این که تمام قلب از گذشته و آینده در تحت نظر بوده است. این را بدانید آقا!!»
پی نوشت:
(یخش هایی از خاطرات آیت الله جاودان)
منبع:سبک زندگی