• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

  • سخن حضرت آیت الله بهجت درباره مقام حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در جمع طلاب :" شما در جوار گنج الهی هستید قدر آن را بدانید ***

قطره ای از فضایل و مناقب امام کاظم(ع)

20 آذر 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


پیشوایان معصوم (ع) هر کدام به نوبت خود منبع فضایل و مناقب و آموزگاران واقعی فضیلت و شرف و اصول انسانیت هستند.آنان پایه گذاران تمدن واقعی و پی افکنان اصول معاشرت و روابط اجتماعی صحیح و سالم می باشند.

از اینرو صفات و فضائلی که اکنون در این بخش می‏ آوریم در دیگر پیشوایان هم وجود داشته است.

علم و دانش حضرت
خاندان عصمت و طهارت از پایه گذاران علوم و دانشتهای حقیقی بشر بشمار می‏ آیند که با روشنگریها و راهنمائی های خود که همه از روی علم و حکمت و جهان بینی عمیق معنوی و فکری بوده است تاریکی ها و اوهام را زائل ساخته ‏اند و اجتماع را بسوی حقیقت معارف و مکارم واقعیت و درستی‏ ها و مفاهیم اصیل معاریف بشری رهنمون گشته‏ اند.

یادگارهای علمی و فکری امام موسی بن جعفر (ع) که در محتویات کتابهای حدیث و فقه و کلام و تفسیر ثبت گردیده است یکی از بهترین و غنی ‏ترین میراثهای علمی است که اصول زندگی و روشهای تربیتی و معارف ماوراء الطبیعه را با محکمترین و استوارترین بیانها در اختیار پویندگان آن معارف قرار میدهد و اسرار آفرینش را با عالیترین بیانات توضیح میدهد که امروز علم با آن همه پیشرفت و ترقی فراتر از آن گام ننهاده است.

صدر المتألهین ـ در شرح و تقریط حدیث شریف عقل که امام (ع) به یکی از یاران خود بنام «هشام بن حکم» القاء فرموده است چنین می نویسد:

«این حدیث عقل در برگیرنده بزرگترین مشخصات و ویژگیهای عقل است که در محتویات خود معارف عالیه ‏ای از قرآن مجید را دارد این حدیث شریف محتوی معارف پر ارج الهی است که همانند آنرا در چندین مجلد از کتاب‏های عرفا و دانشمندان صاحب نظر نمیتوان پیدا نمود جامعیت حدیث از آن نظر است که اشاراتی به علم ماوراء الطبیعت فلکیات، روان‏شناسی، اخلاق، سیاست مدنی، تربیتی و… دارد و از نظر مواعظ و پند و اندرز و توجیه به نشاءة آخرت سرشار و غنی است» (1)

رهبر فکری و معنوی:

امام موسی بن جعفر (ع) بعد از رحلت پدر عالی قدرش اداره کننده فکری و علمی دانشگاه وسیع و بزرگی بود که از پدر به میراث باقیمانده بود. دانشگاهی که مدیریت علمی آن به عهده امام واگذار گردید در حال توسعه و گسترش و دربر گیرنده هزاران دانشجو و استاد بود که در کلاسهای مختلف آن از مکتب پر فیض امام صادق (ع) دانش آموخته و اکنون در طی مدارج عالی تری از دانش و فضیلت بودند.

گروه های متعددی از متکلمین و فقها، و فلاسفه و محدثین و مفسرین و ریاضیون و مورخین، و رجالیون و ادبا و شعرا و دیگر طبقات مختلف علمی اکنون متوجه مقام علمی الهی امام موسی بن جعفر گردیده ‏اند و از کمالات و فضائل و دانش بی پایان او استفاضه می نمایند. و گرد شمع وجود او را فرا گرفته‏ اند تا مبانی مکتب فکری و علمی اسلامی را غنی‏ تر و پربارتر سازند و نور درخشان اسلامی را روشن ‏تر و تابان ‏تر نمایند.

امام موسی بن جعفر (ع) دانشمندترین و با فضیلت‏ ترین مردم عصر خود بود و علم و دانش او همانند انبیاء و رجال الهی از منبع پر فیض الهام و کرامت الهی سرچشمه گرفته بود و در مکتب تربیتی خاندان رسالت و طهارت تکمیل و سرشار گردیده بود. امام صادق (ع) در تصدیق دانش و آگاهی های علمی او می فرماید :

فرزندم موسی به حدی آمادگی علمی دارد که اگر از تمام محتویات قرآن از او پرسش نمائی با دانش و علم کافی که دارد به تو پاسخ قانع کننده‏ ای می دهد. او کانون حکمت، فهم، معرفت و اندیشه است.

در وسعت و تبحر علمی او کافی است که در نظر آوریم که دانشمندان و محدثین در فنون مختلف اسلامی از وی حقایقی نقل کرده ‏اند که کتبها و دفاتر خود را با آنها پر ساخته ‏اند بحدی که آن حضرت با لقب «عالم» شهرت یافته است.

دانشمند عصر
عصر زندگی امام از نقطه نظر علم و دانش، یکی از درخشان‏ ترین اعصار اسلامی بوده است، دانش و هنرهای گوناگون در آن عصر پا بر پلکان اعتلاء نهاده بود.عصر طلائی دانشها و هنرهای ظریف در دنیای اسلام آغاز گشته بود در یک چنین عصری مشعشع که دیوانها و کتابهای دانشمندان ایران، یونان و هند به زبان تازی ترجمه میشد و فلسفه و ادبیات و دیگر شاخه‏ های علوم آن روزی در اوج اعتلای نسبی خود بود پیشوای هفتم ما را در محافل علمی دانشمندان و مجامع بحث و گفتگو و مناظره عالم و دانشمند می‏ نامیدند تا آنجا که این عنوان در شمار القاب آن حضرت در آمده بود و این موضوع خود میرساند که وجهه علمی و تبرز فکری او در میان نا باوران امامت نیز پذیرفته شده بود.


پی نوشت:
1 ـ( صدر المتالهین یکی از مفاخر فلاسفه و دانشمندان عصر اخیر است که در فلسفه و معارف حکمت و کلام کم نظیر است.کتاب اسفار و شرح اصول کافی و شواهد الربوبیه و تفسیر برخی از آیات قرآن از آثار اوست و مهمتر از آن، پایه گذاری یک مکتب فلسفی و فکری است که هنوز هم پیروان فراوان دارد او در سال 1050 در سفر حج در بصره به رحمت ایزدی پیوست.)

منبع:جام

 نظر دهید »

آقای رییس جمهور مراقب باشید کلیدتان داس نشود !

17 آذر 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


روز دانشجو؛
و مطالبات دانشجویی:

همه دولت‌ها در پیشرفت‌های کنونی سهیم‌اند.
کلیدتان داس نشود!
انرژی هسته‌ای را به جان خریدیم، به نان نفروشید.

 

روحانی، 16 آذر، کلید، روز دانشجو، دانشگاه تهران


 نظر دهید »

ماجراي نبش قبر حضرت رقيّه(س)

15 آذر 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


عالم بزرگوار مرحوم آيت‌الله علامه “ملاّ محمّد هاشم خراساني"* مي‌نويسد: عالم جليل شيخ محمّدعلي شامي كه از جمله علماي نجف اشرف بود به حقير فرمود: جدّ مادري من، جناب آقا سيّد ابراهيم دمشقي كه نَسَبش به سيّد مرتضي علم‌الهدي منتهي مي‌شد و سنّ شريفش بيش از 90 سال بود، سه دختر داشت و اولاد پسر نداشت. شبي دختر بزرگ ايشان حضرت رقيّه دختر امام حسين عليه‌السلام را در خواب ديد كه فرمودند: «به پدرت بگو: به والي بگويد: ميان لحد و جسد من آب افتاده، و بدن من در اذّيت است، بيايد قبر و لحد مرا تعمير كند.»

 

 

مرقد حضرت رقیه س، شام، دمشق، سوریه

دختر به سيّد عرض كرد، ولي سيّد از ترس اهل تسنّن، به خواب اعتنا ننمود. شب دوّم دختر وسطي سيّد همين خواب را ديد و به پدر گفت، ترتيب اثري نداد. شب سوّم دختر كوچك سيّد همين خواب را ديد و به پدر گفت، باز ترتيب اثري نداد. شب چهارم خود سيّد حضرت رقيّه را در خواب ديد كه به طريق عتاب فرمودند: چرا والي را خبردار نكردي؟!

سيّد بيدار شد، صبح نزد والي شام رفت و خوابش را گفت. والي به علماء و صلحاء شام از شيعه و سنّي امر كرد كه غسل كنند و لباس‌هاي پاكيزه بپوشند، به دست هر كس قفل ورودي حرم مطهّر باز شد، همان كس برود و قبر مقدّس او را نبش كند، پيکر را بيرون آورد تا قبر را تعمير كنند.

صلحاء و بزرگان از شيعه و سنّي در كمال آداب غسل كردند و لباس پاكيزه پوشيدند، قفل به دست هيچ كس باز نشد مگر به دست خود مرحوم سيّد، و چون ميان حرم آمدند كلنگ هيچ كدام بر زمين اثر نكرد، مگر به دست سيّد ابراهيم.

حرم را قُرق كردند و لحد را شكافتند. ديدند بدن نازنين حضرت رقيه سلام‌الله عليها، ميان لحد و كفن صحيح و سالم است اما آب زيادي ميان لحد جمع شده است.

سيّد در قبر رفت، همين كه خشت بالاي سر را برداشت ديدند سيّد افتاد. زير بغلش را گرفتند، هي مي‌گفت: «اي واي بر من.. واي بر من.. به ما گفته بودند يزيد لعنةالله عليه، زن غسّاله و كفن فرستاده ولي اکنون فهميدم دروغ بوده، چون دختر با پيراهن خودش دفن شده. من بدن را منتقل نمي‌كنم، مي‌ترسم بدن را منتقل كنم و ديگر به عنوان “رقيّه بنت الحسين” شناخته نشود و من نتوانم جواب بدهم.

سيّد بدن شريف را از ميان لحد بيرون آورد و بر روي زانوي خود نهاد و سه روز بدين گونه بالاي زانو خود نگه داشت و گريه مي‌كرد تا اينكه قبر را تعمير كردند.

 

مرقد حضرت رقیه س، شام، دمشق، سوریه

وقت نماز كه مي شد سيّد بدن حضرت را بالاي جايي پاكيزه مي‌گذاشت. پس از فراغ از نماز برمي‌داشت و بر زانو مي‌نهاد، تا اينكه از تعمير قبر و لحد فارغ شدند، سيد بدن را دفن كرد. و از معجزه آن حضرت اين كه سيّد در اين سه روز احتياج به غذا و آب و تجديد وضو پيدا نكرد و چون خواست بدن را دفن كند دعا كرد كه خداوند پسري به او عطا فرمايد. دعاي سيّد به اجابت رسيد و در سن پيري خداوند پسري به او لطف فرمود که نام او را “سيّد مصطفي” گذاشت.

آنگاه والي واقعه را به سلطان عبدالحميد عثماني نوشت؛ او هم توليت زينبيّه و مرقد شريف حضرت رقيّه و امّ كلثوم و سكينه را به سيد ابراهيم واگذار کرد.

اين قضيه در سال 1242 هجري شمسي رخ داده و در کتاب «معالي» هم اين قضيّه مجملاً نقل شده و در آخر اضافه کرده است: «فَنزلَ في قبرها و وَضع عليها ثوباً لفَّها فيه و أخْرجها، فإذا هي بنتٌ صغيرةٌ دُونَ البُلوغِ و كانَ متْنُها مجروحةً مِنْ كثرةِ الضَّرب» « آن سيّد جليل وارد قبر شد و پارچه اي بر او پيچيد و او را خارج نمود، دختر كوچكي بود كه هنوز به سن بلوغ نرسيده، و پشت شريفش از زيادي ضربات مجروح بود.»

پس از درگذشت سيّد ابراهيم، توليت آن مشاهد مشرفه به پسرش سيّد مصطفي و بعد از او به فرزندش سيّد عبّاس رسيد.

فرزندان سيّد ابراهيم دمشقي معروف و مشهور به “مستجاب الدعوه هستند به گونه‌اي که هر گاه دست خود را به موضع دردناک بيماري بگذارند فوري آرام مي‌شود و اين اثر را از جدّ بزرگ خود به ارث برده‌اند که اين خاصيت، ناشي از نگهداري بدن شريف آن مظلومه به مدت سه شبانه‌روز است.

اين موضوع پيش از اين به صورت روضه‌خواني از سوي حجت‌الاسلام سيد حسين مؤمني و حجت‌الاسلام سيد عبدالله فاطمي‌نيا، در حرم مطهر امام رضا(ع) خوانده شده و مورد تأييد علما نيز قرار گرفته است.

مرحوم آیت‌الله میرزا جواد تبریزی درباره حضرت رقیه(س) می‌گوید: دفن این طفل خردسال در شام گواه بزرگ و نشان قوى از اسارت خاندان طهارت و ستم روا داشته‌شده بر ایشان دارد.
مرحوم آیت‌الله میرزا جواد تبریزی(ره) در سال 1381 و چهار سال پیش از رحلت خویش در حرم حضرت رقیه علیها السلام سخنرانی جالبی دارد که اینچنین است:

مزار کنونى حضرت رقیه بنت الحسین علیهماالسلام در شام، از اول مشهور بوده، گویا حضرت امام حسین علیه السلام نشانى را از خود در شام به یادگارى سپرده است، تا فردا کسانى پیدا نشوند که به انکار اسارت خاندان طهارت علیهم السلام و حوادث آن بپردازند، این دختر خردسال گواه بزرگى است بر اینکه در ضمن اسیران، حتى دختران خردسال نیز بوده‌اند، ما ملتزم به این هستیم که بر دفن حضرت رقیه علیهاالسلام در این مکان شهرت قائم است، حضرت علیهاالسلام در این مکان جان سپرده و دفن شده است. ما به زیارتش شتافتیم، و باید احترام او را پاس داشت.

دفن این طفل خردسال در شام گواه بزرگ و نشان قوى از اسارت خاندان طهارت، و ستم روا داشته بر ایشان دارد، آن ستمى که تمام پیامبران از آدم تا خاتم بر آن گریستند، تا آنجا که خدا عزاى امام حسین علیه السلام را بر آدم خواند، از این رو احترام این مکان لازم است.

به سخنان فاسد گوش فرا ندهید، و به سخنان باطلى که مى گویند: رقیه علیهاالسلام طفلى خردسال بیش نبود، گوش فرا ندهید، مگر على اصغر علیه السلام کودک خردسال نیست که در روز قیامت شاهدى خواهد بود، و موجب آمرزش گنهکاران شیعه خواهد شد؟! ان شاء الله تعالى.

بنابراین بر همه واجب است احترام این مکان را داشته باشند، و به سخنان فاسد و بیهوده‌اى که از گمراهى شیاطین است، گوش فرا ندهند و اعتنایى نکنند. ما با زیارت دختر امام حسین علیه السلام به خداوند متعال تقرب مى‌جوییم، آن دخترى که خود مظلوم بود، و خاندان وى همه مظلوم بودند.

______________________________________________________________________________________
*ملامحمد هاشم خراساني معروف به ثقةالاسلامي در سال (1242 ش) (1280 ق) در مشهد به دنيا آمد. پس از فرا گرفتن مقدمات علوم، رهسپار نجف اشرف گرديد و در مدت دوازده سال از محضر عالماني همچون آخوند خراساني و سيد اسماعيل صدر بهره‏مند شد. ملاهاشم خراساني پس از بازگشت از نجف، راهي مشهد گرديد و در حوزه درس آيت‏اللَّه سيدعلي حائري يزدي شركت جُست و از آن پس به تحقيق و تاليف همت گمارد. آثار متعددي از ملامحمدهاشم خراساني به جاي مانده كه مهم‏ترين آنها عبارتند از: مُنتَخَبُ التواريخ به فارسي در تاريخ معصومان و برخي از امامزادگانِ مدفون در ايران و نيز علمايي كه در مشهد، هرات، اصفهان و شيراز به خاك سپرده شده‏اند ؛ حُسنُ العاقبةُ في سَعادَةِ الخاتَمه و نيز غايةُ الآمال في حُسنِ خواتيم الاعمال. اين عالم و مورخ گرانقدر سرانجام در بيست و هشتم اسفند 1312ش برابر با سوم ذي‏حجه 1352ق در هفتاد سالگي در مشهد به لقاءاللَّه پيوست و در همان شهر به خاك سپرده شد.


مشرق _ ویرایش موعود

 2 نظر

چراماه صفر به نحوست شهرت یافته است؟

14 آذر 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)


حجت الاسلام سیدعلی سجادی زاده، عضو هیئت دانشگاه علوم اسلامی رضوی در خصوص حقیقت داشتن یا خرافه بودن نحوست ماه صفر گفت: در قرآن نسبت به برخی ایام و لیالی واژه نحس به کار رفته است مانند آیاتی از سور مبارکه قمر و فصلت: «فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ ریحاً صَرْصَرأ فِی یَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمر؛ ما تند باد وحشتناک و سردی را در یک روز شوم مستمر بر آنان فرستادیم.»( سوره قمر، آیه 19) و«فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ ریحاً صَرْصَرأ فی أیامٍ نَحساتٍ؛ سرانجام تندبادی شدید و هول‏انگیز و سرد و سخت در روزهای شوم و پرغبار بر آنان فرستادیم.» سوره فصلت، آیه(16)


وی ادامه داد: اما آنچه از گفته مفسران و حدیث شناسان و بزرگان دین بر می آید، این است که روز یا ماه به خودی خود نحوستی ندارند و آنچه موجب نحس بودن آنها می شود، اعمال و رفتار انسان ها و بازتاب عملکرد آنها است که دامن گیرشان می شود و همین امر باعث تلقی نحوست آن روز شود؛ به طور مثال در قومی مانند عاد در اثر گناه، هفت روز و شب بر آنها بادی همراه با عذاب وزیدن گرفت و موجب هلاکت آنها شد. این هلاکت در روزی اتفاق افتاد که در قرآن از آن به عنوان روز نحس یاد شده و آن هم تنها به دلیل نازل شدن عذاب در آن روز است نه اینکه خود روز به خودی خود نحس باشد و این بیان که فلان روز نحس است در روایات نهی شده است.


حجت الاسلام سجادی زاده تصریح کرد: اما اینکه ماه صفر به نحوست و سنگینی مشهور است بنا به اعتباری است که برای آن قائل شده ایم. طبق نظر مشهور به دلیل اینکه در این ماه بزرگترین مصیبت یعنی رحلت پیامبر(ص) بر بشر نازل شده است و البته بنا به دلایل دیگری مانند شهادت امام رضا و امامان حسن(ع) و وقوع جنگ صفین همراه با شهادت زیادی از اصحاب امام علی(ع)، این ماه به نحوست شهرت یافته است. اما باید دانست در واقع این ماه به خودی خود نحوستی ندارد هر چند ماه های سال هر یک با یکدیگر تفاوت هایی دارند.


این استاد دانشگاه عنوان کرد: بنابراین مومنان این ماه را به دلایل یاد شده نحس می شمارند اما از متهم کردن ایام به نحوست در روایات نهی شده و اگر روزی برای کسی به اصطلاح نحس باشد به دلیل اعمالی است که از او سر زده و این نحوست عارض شده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی یاد آور شد: اما برای دفع نحوست اعمالی که مرتکب شده ایم می توان از نماز که در قرآن نیز اشاره شده:” واستعینوا بالصبر و الصلاة"، صدقه و اعمال خیر عبادی و خدمت به خلق خدا کمک گرفت تا بلاهای احتمالی که حتی مهندسی و طارحی شده و قرار است اتفاق بیفتد، از بین رود.

منبع:شبستان

 نظر دهید »

اشعار آیینی در شهادت سیدالساجدین(ع)

08 آذر 1392 توسط عبدالعظیم حسنی (ع)

امام سجاد(ع)-مصیبت های کربلا
پیش چشمم تو را سر بریدند
دست‌هایم ولی بی‌رمق بود
بر زبانم در آن لحظه جاری
«قل اعوذ برب الفلق» بود
گفتی: آیا کسی یار من نیست؟
قفل بر دست و دندان من بود
لحظه‌ای تب امانم نمی‌داد
بی‌ تو آن خیمه زندان من بود
کاش می‌شد که من هم بیایم
در سپاهت علمدار باشم
کاش تقدیرم از من نمی‌خواست
تا که در خیمه بیمار باشم
افشین علاء


امام سجاد(ع)-مصیبت های کربلا

دریا به دیده ی تر من گریه می کند
آتش ز سوز حنجر من گریه می کند
سنگی که می زنند به فرقم ز روی بام
بر زخم تازه ی سر من گریه می کند
از حلقه های سلسله خون می چکد چو اشک
زنجیر هم به پیکر من گریه می کند
ریزد سرشک دیده ی اکبر به نوک نی
اینجا به من برادر من گریه می گند
وقتی زدند خنده به اشکم زنان شام
دیدم سه ساله خواهر من گریه می کند
رأس حسین بر همه سر می زند ولی
چون می رسد برابر من گریه می کند
ای اهل شام پای نکوبید بر زمین
کاینجا ستاده مادر من گریه می کند
زنهای شام هلهله و خنده می کند
جایی که جد اطهر من گریه می کند
سازگار


امام سجاد(ع)-شهادت

گر بگرید ابر، چشمِ اشکبار آرم به یاد
ور بخندد لاله، قلبِ داغدار آرم به یاد
گر ببینم شمع سوزانی میان انجمن
سرگذشت عمه را بی اختیار آرم به یاد
صحنه های هر یک به چشم من مجسم می شود
لحظه های دردناک و ناگوار آرم به یاد
ابر، گَه گَه گرید، اما چشم من، هر روز و شب
روزهای شام با شب های تار آرم به یاد
گر گلی پژمرده بینم در کنار غنچه ای
هم رباب تشنه و هم شیرخوار آرم به یاد
زینت و زیور چو بینم رو بگردانم از آن
گوش های زخمی بی گوشوار آرم به یاد
گر گلی بینم به شاخی، خارها برگرد او
راس باب و نوک نی با نیزه دار آرم به یاد
در خزان، هر برگی افتد از درخت از جورِ باد
بر زمین افتادن اطفال زار آرم به یاد
علی انسانی


امام سجاد(ع)-شهادت

گرچه بیمارم و حالم ز دلم زار ترست
ولی از پیکر من چشم تو بیمار ترست
درد و غم با من و دل هست وفادار، اما
با تن من غل و زنجیر وفادار ترست
مهر بی مهر شده با من و می تابد سخت
آسمان، سخت ز بیمار تو تب دار ترست
گرچه دشوار بود راس تو دیدن بر نی
دیدن قاتل خون خوار تو دشوار ترست
آیه ی کهف، سزاوار لب پاک بود
ولی از پاک لبان تو سزاوار ترست
همه هستند فداکار در این راه اما
از میان اسرا عمه فداکار ترست
لاله ای نیست در این دشت که بی داغ بود
ولی از چهر تو این داغ پدیدار ترست
علی انسانی

امام سجاد (ع) - شام

ذکر مصیبت می‌کند: الشام الشام
تا یاد غربت می‌کند: الشام الشام
منزل به منزل درد و داغ و بی کسی را
یک جا روایت می‌کند: الشام الشام
موی سپید و چهره ای در هم شکسته
از چه حکایت می‌کند: الشام الشام
هر روز با اندوه و آه و بی شکیبی
یاد اسارت می‌کند: الشام الشام
در این دیار پُر بلا هر کس به نوعی
عرض ارادت می‌کند: الشام الشام
یک شهر چشم خیره وقت هر عبوری
ابراز غیرت می‌کند: الشام الشام
هر سنگ با پیشانی مجروح خورشید
تجدید بیعت می‌کند: الشام الشام
قرآن پرپر روی نیزه غربتت را
هر دم تلاوت می‌کند: الشام الشام
قلب تو را یک مرد رومی با نگاهش
بی صبر و طاقت می‌کند: الشام الشام
هر جا که دارد خوف از جان تو، عمه
خود را فدایت می‌کند: الشام الشام
جان می دهی وقتی به لبهایی مقدس
چوبی جسارت می‌کند: الشام الشام
کنج تنوری حنجری آتش گرفته

ذکر مصیبت می‌کند: الشام الشام
یوسف رحیمی

حضرت سجاد(ع)-مصائب

این زهر، دردی از تب دردم دوا نکرد
هیچ عقده ای از این گلوی بسته وا نکرد
آن چه که آرزوی من آن بود آن نشد
سی سال دیر آمد و فکر مرا نکرد
طوفان گرفت و دار و ندارم به باد رفت
روزی که غم وزید و به ما جز جفا نکرد
غم های من ز عصر مصیبت شروع شد
وقتی که دشمن آمد و رحمی به ما نکرد
در گیر و دار غارت معجر ز دختران
خلخال و گوشواره ای آرام وا نکرد
عمه رسید و گفتم “علیکنّ باالفرار”
یعنی کسی ز آل پیمبر حیا نکرد
از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام
دشمن ز بی حیایی و ظلمی ابا نکرد
اما میان این همه رنج و غم وبلا
جایی تلافی ستم “شام” را نکرد
بازار داغ برده فروشی شامیان
داغی به دل گذاشت که کرب و بلا نکرد
در بین کوچه های یهودی نشین شهر
ما را کسی به اسم مسلمان صدا نکرد
دیدم میان بزم شراب حرامیان
چوبی که دو لب پدرم را رها نکرد
عمری به یاد این همه غم سوختم ولی
این زهر، دردی از تب دردم دوا نکرد
محمد علی بیابانی


امام سجاد(ع)-مصائب

بعد از آن واقعه ی سرخ، بلا سهم تو شد
پیکر سوخته ی کرب و بلا سهم تو شد
بعد از آن واقعه هفتاد و دو آیینه شکست
ناگهان داغ دل آینه ها سهم تو شد
بعد از آن واقعه، آشوب قیامت برخاست
بر سر نیزه سر خون خدا سهم تو شد
بعد از آن واقعه، خون جوش زد از چشمانت
خطبه ی اشک، برای شهدا سهم تو شد
بعد از آن واقعه در هروله ی آتش و خون
در شب خوف و خطر خطبه ی «لا» سهم تو شد
بعد از آن واقعه در فصل شبیخون ستم
خوردن زخم ز شمشیر جفا سهم تو شد
خیمه ی نور تو در فتنه ی شب سوخت ولی
کس نپرسید که این ظلم چرا سهم تو شد
بعد از آن واقعه، اِی زینت سجاده ی عشق
از دلت آینه جوشید، دعا سهم تو شد
بعد از آن واقعه، ای کاش که می مردم من
مصلحت نیست بگویم، که چه ها سهم تو شد
بعد از آن واقعه ی سرخ، حقیقت گل کرد
کربلا در تو درخشید، خدا سهم تو شد

رضا اسماعیلی

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 53
  • 54
  • 55
  • ...
  • 56
  • ...
  • 57
  • 58
  • 59
  • ...
  • 60
  • ...
  • 61
  • 62
  • 63
  • ...
  • 93

معرفی حوزه علمیه حضرت عبدالعظیم ع

شهرری، زمانی دارای حوزه‌های بسیار بوده و یک مرکز علمی محسوب می شد که مهم‌ترین عامل آن، حُسن‌ همجواری با مشاهد شریفه سه امامزاده بزرگوار، خصوصاً حضرت عبدالعظیم(ع) است که در این باره یکی از مراجع عالی‌قدر شیعه، حضرت‌ ایة الله ‌بهجت به طلاب فرمودند: «شما در جوار گنج الهی هستید، قدر آن را بدانید». قدمت حوزه علمیه آستان حضرت عبدالعظیم(ع) به سال‌های اوایل پیروزی انقلاب اسلامی بر می گردد. در اواسط شهریور 1359 بنای مقبره رضاخانی تخریب و به جای آن حوزه علمیه احداث شد و در 1366 حدود هفتاد نفر طلبه برای سال اول پذیرفته شدند. حوزه ‌علمیه آستان ‌حضرت‌عبدالعظیم(ع) ظرفیت ‌پذیرش سیصد طلبه علوم دینی در دو سطح 2و 3 را داراست و ساختمان آن از کلّیه امکانات آموزشی و رفاهی برخوردار است و از این جهت جزء معدود حوزه‌های کشور است. زیر بنای کلّ ساختمان 11 هزار و 500 متر مربع و محوطه، 6500 متر مربع و مساحت کلّ مدرسه 18 هزار متر مربع است.

جستجو

موضوعات

  • همه
  • طب سنتی و پزشکی
  • سیاسی
  • مناسبتهای سال
  • اخبار حوزه
  • علمی
  • مذهبی
  • عمومی
  • دست نوشته های یک طلبه
  • نرم افزار
  • شهداء
  • استفتائات
  • جدیدترین مقالات
  • برگی از زندگی علما
  • فراخوان
  • پژوهش
  • معرفی رسانه
  • منِ طلبه
  • نمونه سوالات امتحانی سطح2
  • داستان های پند آموز

پیوندهای روزانه


پشتیبانی سامانه وبلاگ مدارس
وبلاگ خانم یادگاری
گفته ها و ناگفته های یک طلبه
شبکه اجتماعی هادی نت
دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبري
دفتر مقام معظم رهبري

خبرنامه

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

اوقات شرعی

امروز: چهارشنبه 19 آذر 1404
اوقات شرعی به افق:
  • اذان صبح اذان صبح:
  • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
  • اذان ظهر اذان ظهر:
  • غروب آفتاب غروب آفتاب:
  • اذان مغرب اذان مغرب:
  • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی: